انتخابات پیشروی ریاست جمهوری ایران، اولین انتخابات از این دست بعد از جنبش زن، زندگی، آزادی است. این روزها بحث تحریم انتخابات به صورت گسترده شنیده میشود. بخشی از مردم ایران در دورههای پیشین هم انتخابات را تحریم کرده بودند اما این انتخابات چه تفاوتی با دورههای پیشین انتخابات ریاستجمهوری دارد؟
در هر دوره از انتخابات این عبارات از زبان تحریمکنندگان شنیده میشود: «رای نمیدهم، رای من تفاوتی ایجاد نمیکند، به صندوق رای در جمهوری اسلامی اعتقادی ندارم، انتخابشان را از قبل کردهاند، انگشت در خون نمیزنم، رای من سرنگونی است، انتخابات نمایشی است، در سیرک انتخابات شرکت نمیکنم و نه به جمهوری اسلامی.»
اینها تنها بخشی از استدلالهای افرادی است که انتخابات پیشروی ریاستجمهوری را تحریم میکنند.

منبع تصویر،GETTY IMAGES
آیا واقعا میزان، رای ملت است؟
۴۵ سال از روزی که روحالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی در جمع پرسنل نیروی هوایی، مردم را در تعیین سرنوشت خود موثر دانست میگذرد.
او گفت: «رای شماست. میزان، رای ملت است. ملت یک وقت خودش رای میدهد. یک وقت یک عدهای را تعیین میکند که آنها رای بدهند. آن در مرتبه دوم صحیح است. والا مرتبه اول، حق مال خود ملت است. شما خون دادید، حقوقدانان برای شما تکلیف معین کنند؟! خودتان باید تکلیف معین کنید.»
اما در سیزده دوره انتخابات ریاست جمهوری در حکومت جمهوری اسلامی ایران مشخص شده انتخابات بدلیل فیلتر شورای نگهبان و حضور نداشتن زنان، مخالفان حکومت و گروههای مختلف قومی و دینی، آزاد نیست و به عبارتی ملت «میزان» نیستند.
گرچه بارها مسئولان جمهوری اسلامی در سالهای پیش از انتخابات پرشور، مشارکت بالا و حضور مردم صحبت کردهاند، اما دستکم دو انتخابات گذشته شور و هیجانی نداشته است.

منبع تصویر،GETTY IMAGES
تاثیر اعتراضهای آبان ۹۸
انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ که به روی کار آمدن ابراهیم رئیسی منجر شد با ۴۸ ممیز ۸ درصد پایینترین مشارکت را در تاریخ جمهوری اسلامی ایران داشت. انتخاباتی که دو سال بعد از سرکوب خونین آبان ۹۸ و کشته شدن صدها نفر در این اعتراضها برگزار شد.
سهیلا شهروندی است که تا دوره دوم ریاستجمهوری حسن روحانی رای داده است. او میگوید سرکوب آبان ۹۸ برای او تیر خلاصی بود که دیگر رای ندهد.
او به بیبیسی میگوید: «همیشه فکر میکردم چون انقلاب تخریب زیادی دارد تا حد امکان اگر بشود باید با اصلاحات شرایط را بهتر کرد. اعتراضات ۱۴۰۱ طبعا باعث شد تفکرم در مورد از بین رفتن هر نوع امیدی برای اصلاحات تقویت شود. بعد از آبان ۹۸ تکلیفم معلوم شد و اعتراضات ۱۴۰۱ دیگر صد درصد مطمئنم کرد که رای دادن فایده ندارد. عملا فرقی بین بد و بدتر وجود ندارد. جز اینکه رای من مشروعیت و وجهه بینالمللی به نقاب دموکراسی این حکومت میدهد. به دولت روحانی رای دادم که گزینه بدتر انتخاب نشود. اما آبان ۹۸کمتر از اعتراضات ۱۴۰۱ کشته نداد».
سهیلا آینده را تاریک میبیند و میگوید «فضا تنگتر و آزادی محدودتر خواهد بود» اما معتقد است که «این مساله تازگی ندارد و او امروز آینده دیروزش را زندگی میکند.»

منبع تصویر،GETTY IMAGES
مخالفت با «کلیت نظام»
بعضی از کسانی که در دورههای گذشته و این دوره انتخابات را تحریم میکنند، کلیت نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارند و معتقدند رای آنها تاثیری ندارد.
امیر شهروند ساکن شیراز است. او میگوید: «من از سال ۸۸ به بعد در هیچ انتخاباتی شرکت نکردم. رئیسجمهور هیچ کاره است. همانطور که رئیسجمهورهای گذشته هیچ اختیاری از خود نداشتند. در دورههای اخیر هم انتخابات مهندسی شده بود. همان کسی که خودشان میخواستند را از صندوق درمیآوردند. سیاستهای جمهوری اسلامی توسط شخص علی خامنهای یا مجتبی خامنهای به رئیسجمهور دیکته میشود و آنها هم در سیاستهای داخلی و خارجی اختیاری از خود ندارند. دیگر شرکت در انتخابات معنی ندارد. من از کلیت نظام جمهوری اسلامی گذشتم. هیج انتخاباتی را به رسمیت نمیشناسم و تحریم میکنم.»

منبع تصویر،GETTY IMAGES
برجام و تاثیر آن در ناامیدی عدهای از رای دهندگان
برای بسیاری از آنها که رای نمیدهند، شکست برجام اهمیت زیادی دارد. توافقی که در زمان ریاستجمهوری حسن روحانی انجام شد، اما دونالد ترامپ بعد از روی کار آمدن از آن بیرون آمد و بعد از آن هم تلاشها برای رسیدن به توافقی دیگر نتیجه نداد. منتقدان میگویند در این مورد هم مثل موارد دیگر رئیسجمهور تابع دستورات رهبر است و هیچکاره.
برای رضا، شهروند یکی از شهرستانهای نزدیک به مازندران، به ثمر ننشستن برجام آغاز دلسردی و جنبش زن، زندگی، آزادی تیر خلاص آن بود.
او میگوید: «زمان محمد خاتمی صد درصد امید داشتم ولی امیدم نقش بر آب شد. زمان محمود احمدینژاد کلا ناامید شدم. اما زمان حسن روحانی گفتم شاید اوضاع بهتر بشود و راستش کمی امید هم داشتم اما وقتی دیدم رهبر، برجام را نابود کرد و به جای ظریف هم سلیمانی همهکاره است، کلا ناامید شدم. فهمیدم که توی این مملکت دیگر از اصلاحطلبان هم هیچکاری برنمیآید. تا شورای نگهبان انتصابی هست که سلیقه عدهای خیلی کمی را که مورد دلخواه خودشان هست تائید میکند، مردم بیچاره هیچ کاره هستند. من قبل از جنبش مهسا یعنی از اواخر دوره اول ریاستجمهوری روحانی تصمیم قطعی گرفتم که در انتخابات شرکت نکنم. جنبش مهسا کسانی که خواب بودند را بیدار کرد. من خیلی وقت است که بیدارم و تنها آرزویم سقوط و برچیده شدن دیکتاتوری مذهبی و آمدن دموکراسی به کشوری است که اسیر دین و شریعت است.»

منبع تصویر،GETTY IMAGES
زن، زندگی، آزادی و «انگشت در خون جانباختگان»
بسیاری از کسانی که در دورههای ریاستجمهوری قبلی امیدی به بهبود وضعیت و تغییر داشتند، بعد از جنبش زن، زندگی، آزادی و سرکوب و کشتار گسترده آن با صندوق رای قهر کردهاند. بسیاریشان میگویند رای دادن بعد از جنبش مهسا، انگشت در خون جوانانی است که جانشان را در این اعتراضها از دست دادند.
ماندانا شهروند تهران است. به اصلاحات امید داشته اما بعد از جنبش زن، زندگی، آزادی خشمگین و ناامید است.
او میگوید: «از ریاستجمهوری حسن روحانی به بعد قسم خوردم که تا این حکومت روی کار است، رای ندهم. زن، زندگی، آزادی قسمم را محکمتر کرد. دوره روحانی هم گول خوردیم وگرنه از سال ۸۸ دیگر تکلیف رای دادن معلوم بود. اما الان فرق دارد، خشم و ناامیدی زیادی دارم. به نظرم مهمترین و درستترین هشتگی که این مدت در شبکههای اجتماعی ترند شده «ایران اشغالی» بود. بعد از انقلاب زن، زندگی، آزادی چیزی در من مرد. حجم فشار روانی و غمی که تحمل میکنم، خارج از تصور است. من در ۴۴ سالگی با اینکه بچه نداشتم با کشته شدن هرکدام از آن جوانان یک بار مردم و خاک شدم. مردم الان فهمیدهاند که حکومت میخواهد به آنها بقبولاند که وحشی و بیفرهنگ و حریصند. درحالیکه کسانی اینطوری هستند که ایران را اشغال کردهاند. بدترین اتفاق برای حکومت، بیتفاوتی مطلق مردم در انتخابات است.»
بعد از کشته شدن مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد شکاف میان بخش بزرگی از مردم و حکومت عمیق شد. بسیاری از افراد مذهبی و حتی طرفدار حکومت هم از جمهوری اسلامی اعلام برائت کردند.
یکی از آنها شکوه است. زنی که همیشه حجاب داشته و بعد از جنبش زن، زندگی، آزادی حجاب از سر برداشته است.
او میگوید: «جمهوری اسلامی حجاب را برای زنها نگه داشته که سرکوبشان کند. که بتواند همه را بترساند و حکومتش را حفظ کند. از بعد از جنبش مهسا یک چیزی در درون من تکان خورد. با خودم فکر کردم این حجاب نماد این حکومت است و من دیگر نمیخواهمش. برای اولین بار در عمرم در اعتراضها شرکت کردم. دیگر اعتقادی به رای ندارم. اصلاحطلب و اصولگرا مثل هم هستند. حکومتی که دستش به خون بچههایش آلوده شده ارزش رای من را ندارد. رای دادن در این دوره انگشت زدن در خون این بچهها است. من برای اولین بار در حکومت جمهوری اسلامی، انتخابات را تحریم میکنم.»
برای بسیاری از مردم که بعد از دوران اصلاحات بدنبال تغییر و آزادیهای بیشتر در ایران بودند، مدتی است خشم، یاس و ناامیدی جای هر تلاشی را گرفته است.
سرکوبهای گسترده حکومتی بویژه در آبان ۹۸ و جنبش زن، زندگی، آزادی حالا دیواری بلند از بیاعتمادی را بین آنها و حکومت ایجاد کرده است. دیواری که به نظر نمیرسد به این آسانی برداشته شود.