در پی حمله نظامی اخیر اسرائیل، جمهوری اسلامی ایران بار دیگر چهره واقعی خود را به نمایش گذاشت. نه با پاسخ به دشمن خارجی، بلکه با اعدام شهروندان خود تحت عنوان مبهم و اثباتنشدهی «جاسوسی برای اسرائیل». این اعدامها که چیزی جز قتل حکومتی نیستند، بهروشنی اقدامی برای انتقامجویی سیاسی و ایجاد رعب عمومیاند، نه اجرای عدالت.
هیچیک از این متهمان بهطور علنی محاکمه نشدند. روند قضایی شفاف و دسترسی به وکیل مستقل وجود نداشت. اعترافات، اگر وجود داشته، به احتمال قریب به یقین تحت شکنجه بهدست آمدهاند؛ روالی آشنا در زندانهای مخوف جمهوری اسلامی. احکام اعدام در یک فرآیند نمایشی، از سوی دستگاه قضاییای صادر شد که صرفاً مجری دستورات رهبر جمهوری اسلامی است.
این اعدامها نه برای حفظ امنیت کشور، که برای خاموش کردن صداهای مخالف، انحراف افکار عمومی از بحرانهای داخلی و ایجاد ترس و انفعال در جامعه صورت گرفتند. اینها عدالتی در کار نیست. این یک رژیم استبدادی است که با مردم خود در جنگ است.
هر اعدام، پیامی واضح به میلیونها ایرانی است که زیر فشار سانسور، فقر، فساد سیستماتیک و سرکوب نظامی زندگی میکنند: «اگر سکوت نکنی، نوبت تو هم میرسد.»
جامعه جهانی حق ندارد در برابر این جنایتها سکوت کند. این اعدامها نقض آشکار قوانین بینالمللی و کنوانسیونهای حقوق بشری هستند که ایران خود عضو آنهاست. اکنون زمان اقدام است. تحریم هدفمند نهادهایی چون سپاه پاسداران، ممنوعیت سفر برای مقامات قضایی دخیل در این جنایتها، و آغاز تحقیقات بینالمللی مستقل، اقداماتی ضروری و فوری هستند.
این صرفاً بحران داخلی ایران نیست. وقتی یک حکومت کشتار شهروندانش را به روال عادی بدل میکند، امنیت و اصول حقوقی در سطح جهانی را نیز تهدید میکند. اکنون جهان باید تصمیم بگیرد: در کنار مردم ایران خواهد ایستاد، یا در کنار جلادان آنها؟
نویسنده و طراح عکس مقاله:حسن حمزه زاده