قوه قضاییه اعلام کرد الهه حسیننژاد در مسیر بازگشت به منزل، سوار یک خودروی سمند نقرهای شده بود و راننده خودرو که «قصد و نیت شومی» داشته، پس از مقاومت حسیننژاد، با وارد آوردن دو ضربه چاقو به قفسه سینهاش، الهه را به قتل رسانده و جسد او در بیابانهای اطراف تهران رها کرده است.
الهه حسیننژاد، جوان ۲۴ ساله اهل اسلامشهر بود که حدود دو هفته پیش در حوالی میدان آزادی تهران، مفقود شده بود.
مرگ مشکوک الهه حسیننژاد بار دیگر نگاهها را به سوی بحران امنیت فردی و اجتماعی در ایران جلب کرده است. الهه، زنی جوان و فعال در عرصههای فرهنگی و اجتماعی، تحت شرایطی نامشخص جان خود را از دست داد؛ شرایطی که هنوز از سوی نهادهای رسمی بهدرستی توضیح داده نشدهاند. نبود شفافیت و پاسخگویی از سوی مراجع مسئول، ابهامات فراوانی درباره دلیل واقعی مرگ او ایجاد کرده و افکار عمومی را نگران ساخته است.
در سالهای اخیر، گزارشهای متعددی از تهدید، ارعاب و حتی حذف فیزیکی فعالان اجتماعی، سیاسی و مدنی در ایران منتشر شده است. در چنین فضایی، مفهوم «امنیت» برای شهروندان، بهویژه برای زنان و کنشگران مستقل، بیش از پیش مخدوش شده است. نهادهای امنیتی بهجای تضمین امنیت عمومی، گاه خود به منبع تهدید تبدیل میشوند، و این موضوع زمینهساز ترس، بیاعتمادی و فرسایش سرمایهی اجتماعی در کشور شده است.
مرگ الهه حسیننژاد تنها یک تراژدی شخصی نیست؛ بلکه نمادیست از وضعیتی که در آن حتی حیات فردی در ابهام قرار دارد و هیچ تضمینی برای عدالت یا حقیقت وجود ندارد. اگر روند پاسخگویی و شفافیت در برابر چنین مواردی برقرار نشود، نهتنها اعتماد عمومی بیشتر خدشهدار میشود، بلکه امنیت روانی و اجتماعی جامعه نیز دچار فروپاشی خواهد شد.